پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
22 دی 1399 - 16:47

دست رد به نصرت الهی نزنیم!

رهبر معظم انقلاب اسلامی از بیانیه گام دوم انقلاب: « در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.»
کد خبر : 8198

پایگاه رهنما:

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب جمله مهم و قابل تاملی دارند و می فرمایند؛ «در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.» در شماره پیشین سه دلیل برای این موضوع عنوان کردیم. در این شماره به سایر دلایل این گزاره کلیدی می پردازیم.

مشکل بعدی مذاکره با آمریکا آن است که آمریکایی‌ها در این داد و ستد یک فرمول دوگانه و متضاد دارند. وقتی نوبت حریف باشد باید امتیازات را نقد و فوری بدهد و وقتی نوبت به خودشان برسد، امتیازات تبدیل به وعده می‌شود.

وعده‌هایی که ظاهری قرص و محکم دارند اما در عمل اجرایی نمی‌شوند و به بهانه‌های مختلف به تاخیر افتاده و در نهایت دست طرف مقابل خالی می‌ماند. مختصر و مفید آنکه از نظر آمریکایی‌ها مذاکره ابزاری فقط برای گرفتن امتیاز است و نه داد و ستد امتیاز.

البته برای کشوری که خود را کدخدای جهان می‌داند و دیگران باید از سیاست‌های وی تبعیت کنند، چنین تعریف و تصوری از مذاکره عجیب هم نیست. برجام نمونه کامل و واضحی از این وضعیت است.

شاید عده‌ای که موافق مذاکره با آمریکا هستند چنین استدلال کنند که بله! مذاکره با آمریکا منفعت ایجابی چندانی ندارد اما حداقل منفعت آن؛ این است که از تنش و خصومت آمریکا علیه کشور می‌کاهد. این تصور نه تنها درست نیست بلکه واقعیت ۱۸۰ درجه با آن زاویه دارد. چرا؟

چون وقتی ایران پای میز مذاکره با آمریکا برود، این تصور را در آمریکایی‌ها ایجاد می‌کند که فشار و تهدید جواب داده و در نتیجه برای رسیدن به هدف و اخذ امتیازات بیشتر، باید فشار و تهدید را افزایش داد. حتی در زمان اوباما که ظاهراً حامی تعامل و مذاکره بود نیز، پس از توافق هسته‌ای، مقامات این کشور اعلام کردند که اکنون زمان «سخت گرفتن» به ایران است!

آمریکایی‌ها که این روزها دم از مذاکره می‌زنند، همزمان ناو جنگی خود را نیز به منطقه اعزام کرده و رجزخوانی و تهدید نیز می‌کنند. درواقع آنان تهدید را ابزاری برای ایجاد ارعاب در ایران و کشاندن آن پای میز مذاکره می‌دانند.

موارد پیشین استدلال‌هایی صرفاً عقلی و منطقی بود که درک و فهم آنها ارتباطی با مسائل اعتقادی و ایدئولوژیک نداشت. به این معنا که اگر کسی بهره حتی متوسطی از عقلانیت برده باشد، این استدلال‌ها را در رد مذاکره با آمریکا درک و تصدیق می‌کند. اما نکته آخر مسئله‌ای اعتقادی و ایدئولوژیک است و مخاطبین آن کسانی هستند که به مسائل دینی و الهی باور دارند.

مذاکره با آمریکای مستکبر به امید به دست آوردن سود یا رفع زیان، مصداق دوری از وعده نصرت الهی است. یا باید به خداوند تکیه و اطمینان داشت و یا دنبال مذاکره با استکبار بود. این دو قابل جمع نیست و خداوند نیز به اهل استقامت وعده نصرت داده است. دل بستن به وعده شیطان، نتیجه‌ای جز خسارت و حسرت و ملامت نخواهد داشت.

خداوند در آیه ۲۲ سوره ابراهیم می‌فرماید؛ وَ قَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ‌ الْأَمْرُ إِنَ‌ الله وَعَدَکُمْ‌ وَعْدَ الْحَقِ‌ وَ وَعَدْتُکُمْ‌ فَأَخْلَفْتُکُمْ‌ وَ مَا کَانَ‌ لِی‌ عَلَیْکُمْ‌ مِنْ‌ سُلْطَانٍ‌ إِلاَّ أَنْ‌ دَعَوْتُکُمْ‌ فَاسْتَجَبْتُمْ‌ لِی‌ فَلاَ تَلُومُونِی‌ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ‌… و شیطان، هنگامی که کار تمام می‌شود، می‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید!

مقاومت، سختی‌ها و رنج‌های خود را به همراه دارد اما عاقبت آن نصرت الهی و پیروزی است اما مذاکره با شیطان بزرگ یعنی محروم شدن از نصرت الهی.

ارسال نظرات